حال مه گِفته بودن و... نابو خُب

كار مه غصه خاردنن شوو تا صُب

حال من خوب نیست و‌شب و روزم با غصه خوردن سپری می شود

هر چه مه اكشيدم از عشقِ تُن

چه ادبگم؟ بگم دست درد نكن؟

هر چه می کشم از عشق تو است. چه می توانم بگویم؟انتظار داری بگویم: ممنون!

طوري تو ادزَه و...دلِ مه تشكه

كه هر چه عاشقيَه از سرُم رَه

دلم را شکستی و من بی خیال عشق و عاشقی شدم

حال مه گفته بودن و... داغونُم

كي دگه روبراه ابُم... نادونُم

اگه يه روزي حتا بر بگردي

بدون حساب ِ آدمت ناكنُم

حالم خوب نیست و بهم ریخته ام

نمی دانم کی می توانم به زندگی عادی ام برگردم

ولی مطمئن باش اگر روزی برگردی ، به تو فرصت دیگری نخواهم داد

*****

ادوني چن تا جاده رفتيم با هم

يادت اتا يا كه خودم ادبگم

می دانی چند جاده را با هم رفته ایم؟

می دانی یا بخاطرت بیاورم؟

يادت اتا شوو خاشِ جزيره

شووي كه بودي به چشِ مه خيره

شب زیبای جزیره چطور؟ به یادت مانده؟

آن شبی که برای اولین بار به چشمهایم خیره شدی

يادت اتا عكسونِ جُنِ شمال

شوخي نهن... زندگي ماكه دو سال

عکس های سفر شمال چطور؟ به یادت مانده؟

ما دو سال با هم زندگی کردیم

مه غيض مكه تو از دلم در توا

چه بو كه تو عوض بودي بي هوا

چطور به خاطرت نمانده... روزهایی که دلخور بودم و تو از من دلجویی می کردی

راستش را بگو چرا به یکباره عوض شدی؟

چه بو كه دست رد به سينه م ادزَه

وقتي هنو لباسونُم پلوت هَه

چه شد که دست رد به سینه ام زدی با وجود اینکه هنوز یادگاری ها و لباسهایم پیش تو جا مانده

جاي مه ادا به كسي كه كس نين

ولي بُكن... ارزش گفتن اينين

جایم را به کس دادی که ارزشش را نداشت

دیگر حتا نمی خواهم در موردش حرف بزنم

حال مه گفته بودن و... داغونُم

كي دگه روبراه ابُم... نادونُم

اگه يه روزي حتا بر بگردي

بدون حساب ِ آدمت ناكنُم