رو به آیینه نشستم
زل زدم به خاطراتم
بسته های قرص اینجان
که بشن راه نجاتم
صبح به صبح مجبور میشم
با گذشته م روبه رو شم
من با موهای سفیدم
عمریه سیاه پوشم
کی میدونه توو سکوتم
با دلم چیکار کردم
من که به جای گذشته م
از خودم فرار کردم
روز و به شب می رسونم
با خیالی غیر ممکن
درد و ساکت می کنم با
روزی چند وعده نوافن
من هنوزم که هنوزه
پرم از خواب ندیده
من همون صدای خسته م
که به جایی نرسیده
توی خلوت اتاقم
تنهاییمو قاب کردم
هر کجا که کم آوردم
رو خودم حساب کردم
برای شب گریه حتی
حتی یه شونه نمونده
زندگیمو سیل برده
چیزی از خونه نمونده
من شکنجه شدم اما
از غرورم دل نکندم
درِ این قفس که وا شه
میبینی منم پرنده م
کی میدونه توو سکوتم
با دلم چیکار کردم
من که به جای گذشته م
از خودم فرار کردم
روز و به شب می رسونم
با خیالی غیر ممکن
درد و ساکت می کنم با
روزی چند وعده نوافن
نظرت در مورد این کار چیه؟